جدول جو
جدول جو

معنی مقری بازی - جستجوی لغت در جدول جو

مقری بازی
از انواع بازی های بومی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابوحفص عمر بن محمود بن غلاب مقری باجی، ابوطاهر سلفی گوید: از باجۀ افریقا و اهل قرآن و صالح بود، مولدش را پرسیدم گفت رجب 434 هجری قمری بباجهالقمح بود نه در باجۀ اندلس، و در صفر 520 درگذشت، (از معجم البلدان)
ابوالولیدبن فرضی، رجوع به ابوفرضی و عبداﷲ بن یوسف بن نصر، معجم البلدان و فهرست الحلل السندسیه ج 2 و سمعانی ورق 57 الف شود، ناقۀ بسیارشیر، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ / رِ)
عمل مهره باز، حیله گری. (آنندراج). فریب و مکر و حیله بازی. (ناظم الاطباء). شعبده. شعوذه. چشم بندی:
نراد طرب به مهره بازی
از دست بنفش کرده ران را.
خاقانی.
مشعبذ افلاک را مهره بازی چون مهره به بازی داشتی. (سندبادنامه ص 304).
- مهره بازی کردن، حیله گری کردن:
شاه با خصم حقه سازی کرد
مهره پنهان و مهره بازی کرد.
نظامی (هفت پیکر ص 124).
به ماری چومن مهره بازی مکن
نبرد آر و نیرنگ سازی مکن.
نظامی.
- مهره بازی کن، نراد:
شوخ و رعنا خرید نوش لبی
مهره بازی کنی و بوالعجبی.
نظامی.
- ، مشعوذ. شعبده باز
لغت نامه دهخدا
(مُ)
عمل مریدباز. رجوع به مریدباز شود
لغت نامه دهخدا
نادرست نویسی غرتی بازی عمل قرتی: همه دو نسلی که پس از وقایع مشروطیت درین آب و خاک سری توی سرها در آوردند... اگر هم چشمشان یکراست بدست قرتی بازیهای دوره جوانی خودشان نبود که در پاریس و لندن و برلن گذرانده بودند دست کم گوششان فقط بدهکار به سه مکتوب آقاخان کرمانی بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقنی باشی
تصویر مقنی باشی
رئیس مقنیان (قاجاریه) : (آقا محمد تقی مقنی باشی) (مراه البلدان ج 1 ضمیمه ص 24)، عنوان احترام آمیز (مقنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهره بازی
تصویر مهره بازی
عمل و شغل مهره باز حقه بازی با مهره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره بازی
تصویر قره بازی
ترکی سیاسرمه ازگیاهان
فرهنگ لغت هوشیار